این داستان درباره پیرمردی مصمم و سرسخت که اغلب بقیه را عاقل نمی داند. همسرش را به عنوان تنها همراه تمام زندگی اش از دست داده و در جایجایِ کتاب با روایتهای بسیار دلپسندی از روزگاری که با هم گذراندهاند روبرو می شویم. این میان خانواده ای ایرانی و زنی به نام پروانه همسایه ی او می شنود و پیرمرد به مرور به ناچار و از سر اجبار با آنها مانوس میشود و این انس به محبت دوطرفه گرما می گیرد و زندگی هر یک از ساکنان آن منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. پروانه بارها ناخواسته مانع از خودکشی او میشود.داستان هر جا سرسختی اوه را کنار احساسات ساده و سالم اوه نشان می دهد بسیار دوست داشتنی ست. مخصوصا بخش کار در راه را آهن را خیلی دوست داشتم.
#مردی_به نام_اوه # فردریک_بکمن #نشر_نون#کتاب#خرید_کتاب#خرید_اینترنتی_کتاب #خرید_آنلاین_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_چی_بخونیم#کتابو_بیار